سفر به چابهار
مامان زهرا در اینجا به صورت کاملا رسمی و دیپلماتیک از آقا امیرحسین عذر خواهی میکنه. گرچه کاملا بی تقصیره.عزیز دلم وقتی یادم میوفته چطور 400 عکس شما از بین رفت واقعا افسرده میشم. مخصوصا که بعضی از اونا مدل عکسای آتلیه بودن. و همین طور عکسای سفر چابهار که فقط چند تاشون مونده.
اسفند 91 ما در چابهار مهمان دوست خوبمون دکتر فرنام بودیم.سفر فوق العاده خوش و مفرحی بود.شما هم حسابی لذت بردی، مخصوصا بازی در ساحل و شترسواری برات خیلی تازه و جالب بود.اینم عکس ما در حال قایق سواری در جنگل های حرا در نزدیکی چابهار.
از سمت چپ: دکتر فرنام،خانمشون،مامان زهرا و خوشگله پسرش،دایی احسان،مامان جون که آفتاب داره میسوزوندش ودایی احمدرضا که عقب نشسته.اون روسری خوشگله که صورتش پیدا نیست فاطمه خانمه.باباجون و باباسعید و فرناز خانم هم رو به روی ما نشستن.
این عکس هم مربوط به همون سفره .یه وقت فکر نکنی رفتیم مصر ، پشت سرت هم رود نیل و اهرام مصره!
وقتی مامان و دایی احمدرضا و دایی احسان داشتن این عکسو میگرفتن شما مات و مبهوت به ما نگاه می کردی. ما هم خنده مون گرفته بود نمیتونستیم عکس بگیریم.
عکسای نفس مامان کنار ساحل خیلی خیلی زیبا بود حیف که حذف شد. ببخشید گلم.