آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 14 روز سن داره

گل پسر قند عسل

کودکانه ها

1394/8/5 19:15
607 بازدید
اشتراک گذاری

من از جمله مادرایی هستم که اصلا اعتقاد ندارم به آموزش اگه جایی هم آموزشی بوده به اصرار اطرافیان اتفاق افتاده. دوست دارم شما گل پسر تا بچه ای حسابی بچگی کنی . دوست دارم صبح تا شب بازی کنی . تا جایی که بتونم بهت میدون می دم برای خراب کاری.

وقتی برای ثبت نام رفتیم دانشگاه شما توی محوطه سبز مشغول بازی با ماشین قرمزت شدی . دیدم که ی سنگ بزرگ رو 2 دستی آوردی سمت ماشینت و چنان انداختی روش که کاملا صاف شد . خودت ی لحظه هاج و واج موندی . بعضیا که توجهشون بهت جلب شده بود شروع کردن به آخ و واخ . قیافت خیلی بامزه شده بود. تجربه جدیدی بود صاف کردن ماشین البته قبلا زیاد سابقه اوراق کردن داشتی ولی نه اینجوری. ترسیدم تو ذوقت خورده باشه فوری بلند خندیدم و گفتم : چی شد ؟ نابود شد؟  تو هم خندیدی و شروع کردی به کالبد شکافی ماشین بدبخت.

وقتی کوچک تر بودی و کلمات رو اشتباه می گفتی بهت اصرار نمی کردم برای درست تلفظ کردن. ی عمر وقت داری که کلمات رو صحیح تلفظ کنی ولی الان راحت باش و هر جوری دوست داری حرف بزن. من لذت میبرم از پیچش کلماتت. حیف از این روزهای تو که ادای بزرگترها رو در بیاری. پسرم  این نصیحت رو از مادری که همیشه همه گفتن جلوتر از سنش بوده بپذیر : زندگی رو سخت نگیر. در هر دوره زندگیت به مقتضای همون دوره رفتار کن. مسلما مقتضای هر دوره رو نمیتونی از رفتار اطرافیان و هم سالانت بفهمی چون رفتار اکثریت معمولا بر پایه مصلحت طلبی و بی خیالیه. مطمئنم روزی که این حرف ها رو بفهمی درک مقتضای حالت برات سخت نیست.

وااااااااای چه منبری رفتم، یا خدا .

امروز روان و راحت صحبت می کنی ، گرچه هنوز اکثر «ش» ها رو «س» می گی و گاهی خوشمزگی می کنی اما من همیشه دلتنگ کلماتی هستم که در هیچ لغت نامه ای نیست غیر از لغت نامه کودکی تو.

مهببون : مهربون

چیناک : کنار

 شیمک : شکم

توموموغ : تخم مرغ

لخمند : لبخند

تخت باخ : تخت خواب 

تتکتور : ترکتور

سیب زنمی: سیب زمینی

زنی فنی : ضربه فنی

تسماح : تمساح

قربون حرف زدنتمحبتبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)