روزت مبارک کودک من
سلام عسل مامان ، خیلی خیلی ببخشید که این قدر دیر اومدم سراغ خاطراتت. آخه یه مدت خیلی طولانی گرفتار اسباب کشی اسرارآمیز و قطع اینترنتمون بودیم. دبروز روز جهانی کودک بود و مامان می خواست شما رو ببره جشن پارک آزادی، ولی شما خوابیده بودی و بیدار نمیشدی.بالاخره ساعت 6 رفتیم پارک.مهدیس و عمو وحید و خاله الهام هم اومده بودن.مامانا هر کاری کردن امیرحسین و مهدیس نذاشتن رو صورتشون نقاشی بشه.پسر مامان کلی بپر بپر کرد. بعد هم رفت قصر بادی، اونجا هم با عجله روی سرسره میدوید،این قدر دویدنش جالب بود که همه نگاهش می کردن خصوصا که کوجکترین بچه جمع بود و پسر شجاع هم شده بود. بعد از قصر بادی نوبت تکان دهنده ها بود که نی نی ما حاضر نبود ازشون پیاده بشه.بعد ...
نویسنده :
مامان امیرحسین جان
1:59