الا استاد سلمانی سرم را سرسری متراش

هان هان هاننننن هان هان پسرم چرا این قدر تند رانندگی می کردی؟ اگه وقتی بزرگ شدی هم این طوری رانندگی کنی که مامانت هلاک میشه از استرس. 

به قول مامان جون بالاخره مامان زهرا از خر شیطون پیاده شد و حاضر شد موهای شما بعد از 5 ماه کوتاه بشه،گرچه من با آقای آرایشگر کلی شرط و شروط کردم که فقط یه ذره از نوک موهاتو بچینه ، که البته بیشتر چیدن . ولی به جاش شما حسابی جیگر شدی . این عکس امیر گلم  قبل از اصلاحه [ لازم به ذکره که وال پیپر هنرمندانه پشت سر امیر حسین جان اثر مامان زهرا جونه که دیشب گل پسرم ترتیبشو داد.دست هر دوتامون درد نکنه]

هفته قبل من و بابا سعید شما رو بردیم آرایشگاه لبخند توی مجتمع زیتون [آرایشگاه تخصصی کودک] شما خیلی خوشت اومده بود.نفسم شما این قدر ماه بودی که نه یه ذره نق زدی و نه گریه کردی.یادم اومد وقتی یه روزه بودی و دکتر توی بیمارستان اومد معاینت کنه اون قدر آروم بودی که آقای دکتر همش می گفت : ماشاءالله چه بچه صبوریه . 

امیر مامان توی آرایشگاه آروم توی صندلی شکل ماشین نشسته بود و هان هان می کرد و باب اسفجی نگاه کرد و آبنبات یا به قول خودش گوَدو می خورد . پرسنل اونجا وقتی شنیدن شما به آبنبات چی میگی کلی ذوق کردن و خندیدن.

البته گوَدو همش مومویی میشد و بابا سعید با هزار التماس ازت میخواست لیس نزنی تا واست تمیزش کنه . شاهد تصویری هم داریم.

بعد اصلاح هم رفتیم کافی شاپ  اونجا که شما اون قدر هات چاکلت مامانو هم زدی که از همه طرفش آبشار راه افتاد . بعد هم دست بابا رو گرفتی و خنده زنان بردیش شهر بازی.

نازنینم چقدر بعد از اصلاح خوشگل و خوردنی شده بودی. من و بابا که همش تو رو می خوردیم. قیافه مامان جون و بابا جونم وقتی رفتیم پیششون و سورپرایز شدن خیلی دیدنی بود. از اون دیدنی تر لبخند و از گوشه چشم نگاه کردن تو بود عزیزم.اینم عکس شما بعد از اصلاح . ایشالا اصلاح دومادیت شاه پسر.