آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

گل پسر قند عسل

تولد بابا

1392/11/7 11:09
1,773 بازدید
اشتراک گذاری

تولد تولد تولد بابا سعید مبارک. ماچماچ

7 بهمن تولد 33 سالگی بابا سعید جون ماست . مامان زهرای هنرمند هم کلی برنامه ریخته بود و یه کیک خیلی خاص می خواست درست کنه و شام و مهمون و . . . اما بابا سعید رسما اعلام کرد که جشن تولد نمی خواد ، کادوی تولد قبول نمیکنه ، کیک ژیگول و خامه ای دوست نداره ولی یه کیک ساده و گرم با شیر خیلی خیلی خوشحالش میکنه. ما هم که خوشحالی بابا اولویت اولمون بود، قید همه چیزو زدیم و 2 شب زودتر با یه کیک ساده وانیلی یه تولد ساده سه نفره گرفتیم .

کیک تولد

البته مامان یه کیک مخصوص واسه شما درست کرده بود که شکل اسب آبی بود و شما با تعجب نگاهش می کردی . 

اسب آبی

گل پسر خوشگلم جای بابا ایستاده بود و انگشتشو روی کیک میذاشت و لباشو مثل بینگو می کرد و می گفت : کک کک کک.

بینگو

جیلی بیلی

البته اوضاع یه جوری شد که شب تولد بابا ما مهمون داشتیم . مامانم یه کاری کرد که نه سیخ بسوزه نه کباب . یعنی یه نیمچه تولدی گرفتیم . من به جای کیک ،ژله کیک درست کردم با ساندویچ کتلت و سوپ که البته ناز پسرم چون سرش گرم بازی بود از هیچ کدوم نخورد . 

چه خوشمزه

نفس مامان همش میدوید و با دختر عموش بازی می کرد . فقط 2 دقیقه به خاطر گل روی گوغه [دوغ] آروم گرفت که اونم از بس وسطش آواز خوند همه دوغا از گوشه لبش می ریخت توی گردنش . خنده

گوغه

جای مامان جون و بابا جون و دایی احمدرضا و دایی احسان خیلی خالی بود . مامان خیلی دلش گرفت که اونا نبودن . اونا قرار بود جایی برن ولی اول می خواستن بیان پیش ما بعد برن که چون برنامه مادر جون اینا تغییر کرد نتونستن بیان . جاشون سبز . 

این عکس گل پسرم با مامان جون و بابا جون مال وقتیه که بالاخره بعد از یک سال دعوت کردن و اصرار رفتیم روستای زیبای آقای دهقان که دانشجوی بابا جون بود . دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشیده بودن . به شما هم خیلی خوش گذشت . مخصوصا وقتی رفتی پیش بعبعیا .

مهمانی

اینم عکس شما وقتی اونجا یه غار خوشگل کشف ! کردی .

غار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان روشا
9 بهمن 92 10:31
سلام تولد همسر مهربان مبارک چه کیک هایی به به لذت بردیم حسابی خدا جمع زیباتون رو مستدام نگه دارد ان شالله راستش من بعد 3 سالگی دخترم درس خوندن رو شروع کردم چون قبلش اصلا نمی ذاشت سر کار هم وقتی گیر می آوردم می خوندم و مهم تر از همه به خدا توکل کردم همه جوره و درسم رو نذر خودش کردم فقط مهم خواستن هست راستی رشته تتون چیه؟ موفق باشید
مامان امیرحسین جان
پاسخ
ممنون عزیزم، کاش میشد براتون کیک بفرستم نوش جان کنید. رشته من فلسفه و کلامه.
سارا
16 بهمن 92 17:48
چه کیک کرده بودی. پسرتون هم خیلی با مزه است.اگه یه سری به وبلاگ ما بزنی خوشحال می شیم. آدرس وبلاگ ما:www.ouvblog.blogerfa.ir
مامان امیرحسین جان
پاسخ
ممنون عزیزم،آدرستون دقیقه؟ آخه هر کار می کنم نمی تونم این وبلاگو پیدا کنم.