خاطرات تصویری
مامانم گفته بود لباساتو خیس نکن، حالا باید تا کی آویزون باشم؟ مااااامااااان بیام پایین؟(18 ماهگی گل پسر)
گل در اومد از حموم ، سنبل در اومد از حموم (18 ماهگی پسرکم)
من از اولین دفعه ای که رفتم حموم عاشق حموم و آب بازی شدم . (8 ماهگی ماهی طلای مامان)
سرگرد خلبان امیرحسین دهقانی که مامانش فدای این ژست گرفتنش . (17 ماهگی آقا پسرم)
این قدر خوشم میاد برم اینجا قایم بشم بعد هی مامان و بابا بگن : پسرم کجایی؟(16ماهگی عسل مامان)
البته این مخفیگاه رو از 6 ماهگی کشف کرده بودم.
ای خدا از دست این ماشین جکار کنم . جرا توی جاده خاکی تکون داره ؟!(یک سالگی نفس مامان)
من همیشه بعد از کباب مسواک می زنم.تازه از 10 ماهگی کباب می خوردم.
من قبلنا به پستونک می گفتم اسونی ولی حالا چند ماهیه که بهش میگم انو.(11 ماهگی قند عسلم)
وقتی من و مامان و بابا ساعت 12 شب رفتیم آبشار گردش!(یازده ماهگی عزیز دلم)
یک گردش عصرانه با مامان زهرا.(یازده ماهگی پسر پسرا)
من و بابا سعید در جاده برفی شیراز - یاسوج .(7ماهگی نفس بابا)