آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

گل پسر قند عسل

فرشته یک کودک

1392/12/1 18:45
177 بازدید
اشتراک گذاری

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند فردا ، شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد : از میان تعداد بسیاری از فرشتگانم، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد.

کودک دوباره پرسید: اما اینجا در بهشت، من کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی است.

خداوند گفت : فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و  هر روز به تو لبخند خواهد زد .تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی شد.

کودک ادامه داد: من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟

خداوند او را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد  و با دقت و صبو ری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید : شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی میکنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

خداوند ادامه داد: فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم شد.

خداوند گفت : فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کردو به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، اگر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود.

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صدایی از زمین شنیده می شد.کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید: خدایا اگر من باید همین حالا بروم،لطفا نام فرشته ام را به من بگو.

خداوند بار دیگر او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیتی ندارد، به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی.

فرشته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

زهرا
1 اسفند 92 19:22
سلام دوستمخوبی؟ متن و عکس قشنگی بود
مامان امیرحسین جان
پاسخ
سلام دوست جون،ممنون.دلمون آب شد واسه دیدن روی ماه زینب خانم شما.