مبارک بادت این سال و همه سال
آفتاب می تابد، چلچله ها می خوانند، درخت ها شکوفه می زنند، شهر پر شده از همهمه آدم ها و پرنده ها و این یعنی نرم نرمک میرسد اینک بهار.
عمو نوروز باز گالش هایش را پوشیده و ترانه خوان به در خانه ننه سرما می رود.ننه سرما خوابیده و عمو نوروز نه فقط خانه او که همه خانه ها را شکوفه باران می کند:
سلام درخت های شکوفه بسته ، سلام علف های نازک سبز ،سلام پرستو های شاد ، سلام عید بهاری ، سلام پسرک بهاری من ، سلام عطر خوش زندگیم.
نازنینم مبارکت باد این همه زیبایی و طراوت. این روز های بهاری اجر گذشتن از سیاه زمستان است که خدا هر سال به همه زمینیان هدیه می دهد و بیشتر به ما آدم ها تا بدانیم که خوشی و ناخوشی همیشه دست در دست هم دارند.
نوروز پیام عاشقانه خداست به تک تک ما ، به من ، به تو . نوروز دوستت دارم خداست به تو امیرحسین عزیز به این خاطر که محبوب خالقت هستی ، خالقی که تو را فراوان دوست می دارد، خالقی که ترا حتی بیش از آنچه من دوست میدارم دوست میدارد.
ببین خدا همه این شکوفه ها را برای خنده های تو آفریده. ممنون خدای عزیز.
خدا رو شکر به خاطر عید خوبی که امسال داشتیم. این هم امیرحسین جان در سال 1393 کنار سفره هفت سین . مامان جان حالا کو تا سیزده بدر، بذار سر جاش اون سبزه رو.
پدر و پسر در حال خالی کردن ظرف آجبل علی الخصوص بادوم هندی.
روز اول عید و آقا پسری که می خواد بره عید دیدنی،هزار ماشاءالله چه تیپی. شب اول مهمون باباجون اینا بودیم.روز اول هم همراه پدر جون اینا و کل فامیل مهمون مادربزرگ فردوس که مادربزرگه بابا سعید هستن و هر وقت شما رو میبینن با کلی ذوق و خنده دستشونو تکون میدن و میگن : پسر پسروم.
شب دوم عید هم عمه زهرا و عمو وحید و عمو عبدالله اومد خونه ما.
اینم گل پسری که در روزهای اول بهار می خواد باغ بابا جونش رو بیل بزنه.
اینم عکسای سفر نازدونه ما به گچساران که خیلی خوش گذشت.
گل پسر و دوستش علیرضای خاله سمیه در حال مطالعه.
امیرحسین جان در حیاط خانه خاله زینب.
امیرحسین ، ریحانه و مهدیس در حال نوش جان کردن انار.
فسقل مامان در کنار گل های خاله مریم،البته ناز پسر ما اصرار داشت که با دایی امن(محمد) بره پارک سر کوچه و این عکس ها با تلاش فراوان و شکلک بسیار مامان زهرا ،خاله مریم و دایی امن گرفته شد. خسته نباشیم.
شب اول که خونه خاله مریم بودبم پستونک امیر جان گم شد و ما بنا به این توفیق اجباری تونستیم پستونک رو از ایشون بگیریم . قربونت برم مامانی با اینکه اَنو رو خیلی دوست داشتی اما هر بار خواستی و من گفتم گم شده پذیرفتی. فدات بشم که این قدر ماهی .البته از اون به بعد شیوه های جدیدی رو برای خوابیدن امتحان می کنی مثل مطالعه! نوشیدن شیر کاکائو، گوش کردن گنجشک لالا و ...