آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

گل پسر قند عسل

وقتی بلا میشی

1393/4/19 14:02
410 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر دیشب سر سفره افطار خطاب به مهمونا: گگخشید شمنده (ببخشید شرمنده)خوشمزه

امیرحسین جان وقتی بابا سعید ماشینو آورد جلوی در که سوار شیم و بریم خونه : سلام آقا سعید.

 

 

پسره دیگه ، گاهی وقتا اکشن میشه :

گل پسر:مامان زلا ایجازه بده بیزنم.

من : نه مامان ، کار خوبی نیست.

گل پسر : مامان زلا ایجازه بده بیزنم.

من : نه عزیزم ، مامان دردش میگیره.

گل پسر : مامان زلا ایجازه بده بیزنم.

من : پسرم نباید مامانو بزنی، خوب نیست.

و این داستان ادامه دارد . . . بازم جای شکرش باقیه که اجازه میگیره.اجازه

 

عسلم چند شب پیش مثلا داشت غذا می خورد، کم کم حس کردم ممکنه قاشقش بشقابو بشکنه واسه همین برداشتمش. راه افتاد دنبالمو ادای گریه در آورد و گفت : مامان بیده آقا امیر هم کنه گناه داره.تعجب

 

عمه زهرا و دوستش دارن روی پروژه معماریشون کار میکنن.چیزی نزدیک به دوساعت هر 3 دقیقه ای یه بار گل پسر از عمه میپرسه : عمه زلا شی شده؟

عمه زهرا: چیزی نشده عزیزم.آرام

دوست عمه زهرا :کچل

 

وقتی ناز پسر از مامان می خواد که ادکلن بزنه : مامان زلا پیس پیس کن.زبان

 

وقتی ازش می پرسیم: تو بلایی یا طلایی؟

نازدونه: بلای طلایم.

هر وقت میاد توی اتاقی که ما هستیم میگه : من اومدم. خوش اومدی.خندونک

 

شلوارشو پوشیده اما کمربندش سفته و بالا نمیاد. همون جوری نصفه نیمه میاد پیشم و میگه : مامان زلا کومک کن. (کمک کن)قوی

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)