آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

گل پسر قند عسل

نگاهت را تاب نمی آورم

1393/4/25 14:24
394 بازدید
اشتراک گذاری

هر سرخ و سیاهی که شقایق نشود

هر کس که پی اش آمده لایق نشود

مولاست ، اگر به سنگ هم زل بزند

آن سنگ محال است که عاشق نشود

چه کنیم این عاشقی تقصیر ما نیست. سنگ هم که باشی زیر نگاه علی تاب نمی آوری و عاشق می شوی. فکر کنم خود آقا نگاهمان کرده ، فکر که نه ، حتما خود آقا نگاهمان کرده . حالا یادمان نیامد هم نیامد . "قالوا بلی" هم یادمان نمی آید. 

خدایا شکرت که آقا نگاهمان کرد و عاشق شدیم . چه حال خوشی داریم با تو . فرقی نمی کند 13 رجب باشد یا غدیر یا 19 رمضان یا هر روز دیگری . همه روزهای ما به نام تو متبرک شده اند. و حتی همه لحظه ها . ونشست و بر خاستن هایمان. همه آغاز هایمان به نام نامی توست "یا علی" . 

می خواهم بنویسم اما این عاشقی به بند حرف و کلمه در نمی آید. من روسیاهم آقا و در گیر و دار نگاهت مانده ام .اگر نگاهم کنی از شرم آب می شوم  و اگر نه از غصه میمیرم . امشب شب قدر است و من قدر عاشقی ات را ندانسته ام و گرنه چنین گناه آلود نبودم.

علی جان به حرمت آن نگاه نخست که چنین بی تابمان کرد ،بار دیگر با نگاهی رهایمان کن از دود و دم دنیایی بودن.

به فدای نام زیبایت یا امیرالمومنین ، کودکم را نذر نگاهت کرده ام ، امشب برایش روزگاری بخواه همه عاشقی و دلدادگی.

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

نیلوفر
25 تیر 93 14:45
فروش عروسک های دستبافت با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
مامان آنیسا
26 تیر 93 13:29
عالی بود
مامان امیرحسین جان
پاسخ
ممنون خانمی
مامان زهرا
26 تیر 93 15:09
چه شعر قشنگی انشاءالله شب و روزهای پربرکتی داشته باشی دوستم
مامان امیرحسین جان
پاسخ
ممنون، ما رو از دعای خیر فراموش نکن عزیزم.
مامان سمیه
2 مرداد 93 17:26
خدا حفظ کنه گل پسر قند عسل رو که خیلیم شیرین زبونه
مامان امیرحسین جان
پاسخ
ممنون عزیزم ، ایشالا آقا سبحان ما همیشه خوش و سالم و شاد باشه.
صديقه جونت
4 مرداد 93 10:52
دلم تنگ شده بود براي نوشتنت خييلي
مامان امیرحسین جان
پاسخ
امروز از صبح همش به یادت بودم . هی خواستم زنگ بزنم فرصت نشد. دیروز داشتم قضیه پیچوندنا و شب شعر رفتنامونو واسه خواهر شوهرم تعریف می کردم. دلم تنگ شد.