آقا امیر حسین آقا امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

گل پسر قند عسل

پرفسور امیرحسین

1393/2/22 3:09
322 بازدید
اشتراک گذاری

در بالکن باز بود ، صدای سلام و علیک دوتا مرد از توی کوچه به زحمت شنیده می شد. حدس زدم شاید یکی از اونا دایی احسان باشه که یهو پاستیل مامان گفت : دایی ایسانه، دایی ایسان سنام، کوبی؟ دایی ایسان کله بوو شد.دایی ایسان بیا. و دوید سمت در و به قول خودش پمپایی پوشید و جلوی در آسانسور دم گرفت که : دایی ایسان بیا. دایی ایسان بیا.

فدات بشم حلوای تر، جدیدا هر کی سر به سرت میذاره اگه شدتش زیاد باشه میگی :نکن . اگه کم باشه میگی: لولویی(فضولی) نکن. خدا رو شکر که من و بابا تمام سعیمون رو میکنیم که به شما زیاد بکن و نکن نگیم وگرنه چی میشد.

چند وقت پیش که باز رفته بودی سراغ کابینت قابلمه های مامان زهرا ، همیین طور  قابلمه بازی می کردی و هی میگفتی : آقا امیر لولویی نکن.بوس

نفس مامان تو عاشق هان گوبه(ماشین بزرگ) و اتوتوسی. جدبدا به عمو صادق هم میگی عمو گوبه. 

انیشتین مامان کاملا مشخصه که استعداد شما فوق العاده است. امروز داشتی می گفتی: مامان زلا بزگه(بزرگه) بابا سعید بزگه، آقا امیر کوجوئوئه، مسی(مهدیس) کوجوئوئه.

عسلکم امروز با هم رفتیم خرید تا برای بابا سعید و پدر جون و باباجون کادو روز پدر بگیریم، ممنون عزیزم به خاطر صبر و حوصله ای که به خرج دادی و اصلا اذیتم نکردی. عاشقتم مرد کوچول موچولوی خوشگلم.محبتعصرانه

گردش های بهاری مامان زهرا و آقا امیرحسین

گردش

این گربه نازنازی ماکارونی خورده

ماکارونی

کلاهشو خودش سرش گذاشته. کفشاشم خودش جفت کرده،تازه عجله هم داره آخه میخواد مامان زهرا رو به زور ببره ددی.

ددی

گل پسرم در حالی بازی 

بازی

نمایی از اتاق قند عسل(عکاس عمه زهرا)

اتاق

اتاق

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)