پسرم بیا بزرگتر بشیم
گلکم آدما وقتی کوچیکن ، وقتی ظرف دلشون کوچیکه، بدی دیگرون بهمشون میریزه. اما وقتی بزرگ میشن ، وقتی می خوان دلشونو آسمونی کنن دیگه عبور یه تیکه ابر سیاه دل آزردشون نمی کنه.
الان من خوشحالم و احساس می کنم روز خوبی رو گذروندم، نه به خاطر جاهایی که رفتم ونه به خاطر کسایی که دیدم بلکه به خاطر حس خوبی که از فکر کردن به کارای امروزم بهم دست میده.
خوشحالم به این خاطر که می بینم عبور تیکه های سیاه ابر غمگینم نکرده. خوشحالم چون با وجود دیدن آدمای ناخوشایند ناخوش نشدم. خوشحالم چون می بینم دیگه بدی آدم هایی که در حقشون خوبی کردم واسم خنده دار شده.
خدایا شکرت . این حس خوب رو مدیون الطاف همیشگیه تو هستم. ممنون خدا جون.
پسرم، نازنینم اینایی که گفتم یعنی بزرگ شدن . امیدوارم مامانت به زودی اون قدر بزرگ بشه که حتی متوجه عبور این تکه های سیاه ابر هم نشه. امیدوار م یه روز تو رو ببینم که بزرگ شدی . ببینم که خود آسمون شدی.
دوست دارم آسمون آفتابی من.